برای اولین بار بود که به پیام شخصیاش در اینستا جواب میدادم. در انتهای مکالمه پرسید که اهل ساری بودم یا انزلی؟ سپس گفت که اگر رشت بیاید مرا خبر میکند تا همدیگر را ببینیم. گفتم که این روش خبر دادن برای آدمهاییست که از قبل همدیگر را میشناسند. در پاسخ شنیدم سخت نگیر»! و بعد گفت که خودش تمایل دارد مرا ببیند و به من خبر میدهد تا اگر من هم مایل به دیدار بودم قرار ملاقات بگذاریم. امان از این مردم! نه درخواستی و نه دعوتی. انگار که دوستهای دیرینه هستیم! بار اولی هم نیست که چنین اتفاقی میافتد. شاید من دلم نخواهد روی ماهت را ببینم! این پیام جواب دادن هم شده مکافات. آدم پشیمان میشود. حتی از جواب دادن آدم هم برداشت دیگری میکنند. آنوقت این جغرافیای مردسالار همهی جُکهای جنسیتزدهاش را برای ما زنها میسازد که رویای شوهر کردن و اسب سفید داریم!!
پ.ن: دومین پست امروز. قبلی؛ آه
درباره این سایت