آب طالبی که خوردم احساس سرما کردم. اصلا شاید از همان شنبه شروع شد که توی کلاس سردم شد و برای گرم شدن مجبور شدم سریع قدم بزنم. دیشب که رسیدم خانه، لباسهایم را درآوردم و تنها با یک شلوارک روی تخت دراز کشیدم. پنجره باز بود و بخاری خاموش. امروز صبح که بیدار شدم حس کردم گلو درد دارم. رفتم باشگاه و کولرها باعث شدند کمی وضعم بدتر شود. چه تمرینی هم کردم. توی راهپلهی آپارتمان در حال بستن بند لنگهی دوم کتانی فیروزهایم بودم که یادم آمد قرصهایم را نخوردهام. بند را نبسته باز کردم و برگشتم خانه و سریع رفتم سراغ بطری شیشهای و قرصهایم. با انرژی رفتم باشگاه و خیلی امیدوار بودم که تمرین امروز خوب پیش برود اما زندگی همیشه چیزهایی در آستین دارد. ست دوم اسکوات سوموی پا باز بود که حس کردم بیش از حد خستهم، نفسم گرفته و سرم گیج میرود. بله، کار قرصها بود. آدم که قبل از تمرین کردن قرص نمیخورد عزیزم!
درباره این سایت