پنج روزی می‌شود که به صورت پیوسته و ناپیوسته در حال زیر و رو کردن وسایل اتاقم و همچنین انباری هستم. تمام این پنج روز تنها احساسی که داشتم احساس خستگی بود. امروز برادرم 2 ساعت داخل اتاق بود و وسایل و کمد خودش را تمیز کرد. طی آن دو ساعت چنان فشار روانی بر من وارد شد و آنقدر جر و بحث کردیم که از همان موقع حس کردم قرار است سرم درد بگیرد و این اتفاق هم افتاد. واقعا شخصا ریدم به ازدواج و بچه تربیت کردنِ والدینم. یک ساعت پیش مکسن خوردم و هنوز بهتر نشده‌ام. ابروهایم درد می‌کنند و وسایلم ریخته کف اتاق. حدود 90 درصد کارها انجام شده. امروز 100 نفر را در اینستگرم آنفالو کردم. صدای زِین می‌آید و بوی عود.


پ.ن: به پست قبلی عکس ضمیمه کردم. اگر خواستید ببینید -> [

کلیک]


مشخصات

آخرین جستجو ها