نمیدانم چه اندازه با فرهنگ غذا خوردن گیلانیها آشنایی دارید اما در خانوادهی من که اصالتا اهل شرق گیلان هستند رسم است که میوه بیاوریم روی سفرهیغذا. ما با خوردن خیار، هندوانه، خربزه، طالبی، و انگور به عنوان ساید/Side هیچ مشکلی نداریم. برای ما خوردن کوکوی سیبزمینی همراه هندوانه یک امر عادی محسوب میشود. در این بین، خیار محبوبترین است. همانطور که میبینید حتی در لیستم آن را در رتبهی اول جای دادم. دایی حسین که دایی کوچکم است یک دعای فانتزی برای پایان غذا دارد: خدایا هیچ سفرهای رو بیخیار نکن!» البته نه اینکه خیال کنید او شخصی مذهبیست. دایی من اعتقادات خاص خودش را دارد؛ مثلا مسح پا را روی جورابش میکشد، روی موتور نماز میخواند، یک گردنآویز منچستر یونایتد دارد که داخلش آیتالکرسی گذاشته و از این قبیل کارها. خلاصه؛ موضوع بحث من خیار بود. امروز هوس خیار کرده بودم اما دیدم که از این دلبر توی یخچالم ندارم. غمگین شدم و یک لیوان آب نوشیدم. اما آب کجا و خیار کجا.
نوشته شده در چهارشنبه، 2 بهمن 1398، ساعت 18:34
درباره این سایت