سه سال پیش این سندل (یا کفش؟) را به قیمت 37 هزار تومان خریدم. گل‌هایش را خودم برای ست شدن با لباسم دوختم. آنقدر راحت هستند که از همان روز خرید در تمام جشن‌های تولد و عقد و عروسی همراه پاهایم بوده. وقتی که دی‌جی می‌گوید بپرید بالااااا» از بین خانم‌ها معمولا فقط من هستم که به راحتی و بدون اینکه احساس کنم میخی زیر پاهایم فرو می‌رود بالا و پایین می‌پرم. مرگ بر کفش پاشنه‌دار. مرگ بر نظام سرمایه‌داری.

از آنجایی که من طرفدار زیبایی و عکاسی هستم انتظار نداشته باشید که کفش را بدونم پاهایم ببینید.

دیدن عکس
حجم: 750 کیلوبایت

این عکس را هم بعد از گرفتن عکس قبلی گرفتم. آستینم مانع از این می‌شد که راحت از دست‌هایم استفاده کنم و بابت اینکه دیر رسیده بودیم استرس داشتم و دست‌هایم می‌لرزید. پایم را گذاشتم روی صندلی و دامنم رفت بالا. 2تا از ناخن‌هایم را لاک زدم و زحمت بقیه را دخترخاله‌ام کشید. جشن عروسی پسردایی‌ام بود. تقصیر مادرم و خواهر داماد بود که دیر رسیدیم. وقتی که به تالار رسیدیم آرایشم کامل بود به جز لب‌هایم که رژ نداشت. دختردایی‌ام خیلی استرس داشت و باید هرطور که شده سعی می‌کردم تا جای ممکن آرام بماند. به هر حال صاحب مجلس بود و سنگینی وظایف پدر و مادرش را روی شانه‌های خوش حس می‌کرد. حق هم داشت. مادرش که وقتی بچه بودند از دنیا رفت و دایی هم که معتاد شد و هیچ‌وقت پدر نبود.

دیدن اون یکی عکس
حجم: 5.87 مگابایت

مرد متاهلی در توییتر بعد از دیدن عکس دوم برایم نوشت پاهات این همه مو داره مجبوری عکس بذاری؟» نمی‌دانم چرا خیال کرده که من پای بدون مو به او بدهکار هستم! به گمانم تا به حال آدم از نزدیک ندیده! و به احتمال زیاد تا به حال از پوست انسان از نزدیک عکس نگرفته که بداند پوست واقعی چه شکلی است. به هر حال رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی کار خودشان را کرده‌اند و خیلی‌ها خیال می‌کنند که در دنیای واقعی هم قرار است خودمان را روتوش کنیم! بنده پاهایم را با موم اپیلاسیون می‌کنم و چندی‌ست که با خودم فکر می‌کنم نیازی به این کارها نیست و همان تیغ کفایت می‌کند. این اپیلاسیون هم از کثافت‌های همان نظام سرمایه‌داری‌ست.


مشخصات

آخرین جستجو ها